فک ها در دریایی خزر…

فک دریای خزر با نام علمی فکا کاسپیکا (Pusa Caspia) گونه اندمیک بزرگترین دریاچه جهان (دریای خزر) است یعنی هیچ جای دیگر دنیا نمی توان این گونه فک را دید مگر در دریای خزر و رودخانه های اطراف آن. این فک تنها پستاندار دریای خزر است و گونه مهاجر نیست بلکه بومی این دریاچه است بنابراین عمر حضور گونههای اولیه این فکها به زمان پیدایش دریای خزر برمیگردد.
بحث در خطر بودن فکهای خزری مجدد مطرح شده و محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان محیط زیست، امروز پنجشنبه ۱۴ آذرماه در همایش همیاران محیط زیست با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت فکهای خزر گفت: “در تهدید بودن حیات فک خزری، عاملی است که میتواند به بد شدن حال دریای خزر منجر شود.”
در یک بعد از ظهر گرم تابستانی وقتی با برادر و یکی از دوستانم در دریای خزر شنا میکردیم حس کردیم مردی کچل و سیبیلو گویا ما را تعقیب میکند و گاهی سر از آب بیرون میآورد! ما از دیدن آن موجود چنان با هیجان واکنش نشان دادیم که بلافاصله به زیر آب رفت و از دیدگان ما محو شد. آن موجود یک فک بود.
آن روز در دوران نوجوانی روزگاری که آب خزر هنوز پاکیزه بود و میشد با لذت در آن شنا کرد باورمان نمیشد دریای خزر فک داشته باشد و گمانمان بر این بود شاید این چیزی که ما دیدیم فک تنهایی باشد فراری از سیرک یا پارکی در ساحل پر رمز و راز آنسوی خزر، شوروی.
سالها بعد زمانیکه تصمیم گرفتم اولین فیلم مستندم را بسازم به یاد آن مرد کچل سیبیلو افتادم. فهمیدم او تنها نیست بلکه هزاران فک در دریای خزر زندگی میکنند.
فک دریای خزر با نام علمی فکا کاسپیکا (Pusa Caspica) گونه اندمیک بزرگترین دریاچه جهان (دریای خزر) است یعنی هیچ جای دیگر دنیا نمیتوان این گونه فک را دید مگر در دریای خزر و رودخانههای اطراف آن. این فک تنها پستاندار دریای خزر است و گونه مهاجر نیست بلکه بومی این دریاچه است بنابراین عمر حضور گونههای اولیه این فکها به زمان پیدایش دریای خزر برمیگردد.
اگرچه در روند تحقیقات درباره فک دریای خزر به این نتیجه رسیدم که تقریبا بیشتر ایرانیانی که حاشیه دریای خزر زندگی نمیکنند از وجود این پستاندار در دریای خزر بی اطلاع هستند اما بومیان حاشیه دریای خزر با نامهای مختلفی این پستاندار را میشناسند مثل سگ آبی یا سگ دریایی.
این فکها مثل پرندگان مهاجرت میکنند یعنی در تابستانها به سواحل جنوبی میآیند و در زمستانها به سواحل شمالی. در زمستانها برای بچه زایی از آب خارج میشوند و در یخهای سواحل شمالی زایمان میکنند. برعکس تصور بیشتر افراد بومی خزر در ایران، آنها تخم نمیگذارند.

در دوره حضورشان در آبهای جنوبی، نزدیک ایران و جمهوری آذربایجان بندرت به ساحل میآیند بنابراین دیدن آنها در این سواحل تقریبا غیرممکن است. خبرهایی از حمله آنها به شناگران هم گاهی در روزنامهها منتشر شده اما بر اساس علوم جانورشناسی احتمال حمله آنها به انسان وجود ندارد مگر به دلیل بیماری هاری. ما فقط یک مورد حمله این حیوان را ثبت کردیم که آن هم گویا فکی قصد بازی با شناگری را داشته که موجب زخمی شدن شناگر شده بود.
برای ساختن آن مستند با چندین کارشناس محیط زیست مشاوره کردم اما بیشترین اطلاعات را دکتر هرمز اسدی در اختیار ما گذاشت. دکتر اسدی در پروژه پایش ساحل دریای خزر به دنبال لاشههای فک های خزری بود که کنار ساحل دیده میشدند. شاید بعضی از گردشگران این فکهای مرده را دیده باشند. او با کالبدشکافی لاشهها علت مرگشان را جستجو میکرد.
در آن زمان گفته میشد نوعی بیماری سگسانان بین فکهای خزری شیوع پیدا کرده که باعث مرگشان میشود. اما جمجمه بعضی از لاشهها خرد شده بود. در جریان این پژوهش متوجه شدیم فکها وارد تورهای ماهیگیران خزر معروف به پَره میشوند وقتی ماهیگیران تورها را بیرون میکشند فک ها از ماهیهای به دام افتاد تغذیه میکنند. بعضی از ماهیگیران هم با کوبیدن گرز به سرآنها یا گاهی فرو کردن خنجر به بدنشان رقیب را از پا در میآورند.
البته کشتن فکها به دست انسان سالها در سواحل شمالی خزر بین روسها رایج شده بود. آنها به خاطر پوست و روغن فکها، شکارشان میکردند. معروف بود که روغن فک درمان رماتیسم است. این موضوع ما را به حاشیه تالاب انزلی کشاند تا شکارچی معروفی به نام علی سیبیل را ملاقات کنیم کسی گفته میشد با تفنگ شکاری به انتظار مینشیند تا فکی سر از آب بیرون بیاورد و او پیشانیش را هدف قرار بدهد. علی سیبل به ما گفت سالهاست این گونه شکار کردن را ترک کرده اما یک شیشه پر روغن فک به ما هدیه داد!
بعدها مشکل دیگری نسل فکهای خزر را تهدید کرد. افزایش لنجهای صید ماهیهای کیلکا در خزر همراه شد با ورود شانه دار مهاجم “مینیوپسیس لیدی” از اقیانوس اطلس به این دریاچه. این شانهدارها هم از تخمهای کیلکا تغذیه میکنند بنابراین ذخایر عظیم کیلکا خزر بشدت کاهش یافت که هم سر ماهیگیران بیکلاه ماند هم ماهیهای شکارکننده کیلکا مانند ماهیان خاویاری کاهش پیدا کردند و درنهایت هم فکها با قحطی غذای اصلی خود یعنی ماهیان کیلکا روبرو شدند.
به یاد دارم چندین بار گاه و بیگاه ساعت دو صبح یا ظهر وسط گرماگرم کار دکتر اسدی به ما زنگ میزد که مثلا بچه فکی در یکی از سواحل خزر دیده شده و مردم بومی آن را گرفتهاند و قرار است برود از فک نمونه خون بگیرد. هیچ وقت هم ما همت نکردیم گردنه های شمال را طی کنیم و با سرعت خود را برای دیدن فکی به خزر برسانیم. حتی برای تعقیب فکها با صیادان کیلکا همراه شدیم.غواص بردیم. موفق به دیدن فک نشدیم که نشدیم.
سالها بعد که خاطرات تعقیب فکها را تقریبا همه دوستان و همکارانم شنیده بودند در جریان ساختن فیلم مستند “مهمان ناخوانده” که فاجعه زیست محیطی شانه دار مهاجم دریای خزر را به تصویر میکشاندیم، شبی روی لنج ماهیگیری وقتی تازه چشمانم گرم شده بود یکی از ماهیگیران آرام گفت: “بیا ببین سگها اومدند!” فیلمبردار چنان خواب بود که مجبور شدم خودم دوربین را بردارم و لحظه های شکار فکها را ثبت کنم. وقتی داخل آب به سمت تورهای سبدی صید کیلکا میآمدند چراغ داخل تور سایه آنها را پدیدار میکرد. شنای آنها اطراف تورها مثل رقص آرامی در آب بود.
هیچکس ساختن فیلم فکهای دریای خزر را جدی نگرفت شاید به خاطراینکه اصلا وجود آنها را باور نداشتند. طبیعتا این فیلم هم هیچ وقت ساخته نشد. دکتر اسدی در جریان پژوهشی دیگر درباره گوزن زرد ایرانی در جادههای کوهستانی زاگرس تصادف کرد و کشته شد و تحقیقاتش بر فکها هرگز کامل نشد.
گفته میشود در دوران شوروی بیش از یک میلیون فک در دریای خزر میزیسته شاید آن زمانی که اولین بار و تنها بار فکی را خارج از آب دیدم. در زمان پژوهش ما تعدادشان سیصد و چهل هزار تخمین زده میشد. کسی نمیداند امروزه با این حجم آلودگی دریای خزر و مشکلات زیست محیطی فراوان چقدر از فکها باقی ماندهاند.
از آن سفر پژوهشی هم برای ما مشتی خاطره ماند و افسوس. خاطره از بوی تند و زنندهی لاشه هایی که دکتر اسدی کالبدشکافی میکرد تا شاید بتواند نسل این موجودات را نجات بدهد و درمقابل بیتفاوتی عده زیادی که برایشان فرقی نمیکرد فکی در خزر باشد یا نباشد. همیشه به خاطر دارم که دکتر اسدی در تعریف شکل ظاهری این فکها میگفت: “کوچکترین گونه فکهای دنیا هستند و بالههایشان بقدری کوتاه است که نمیتوانند مثل فکهای دیگر کف بزنند بنابراین خوشبختانه در هیچ سیرکی نمیتوان این فکها را دید.”